زندگیِ دیگری

نمی‌دانم چطور با کارهایش آشنا شدم!

اما او را دنبال کردم؛ کارهایش را، زندگی‌کاری اش را، کمتر از آن زندگی شخصی‌اش را.

از کم شروع شد اما بیشتر و بیشتر به سمتش کشیده شدم.

تا اینکه فهمیدم به جای زندگی کردن، دارم زندگیِ دیگری را دنبال می‌کنم.

به جای اینکه سعی کنم خودم کاری کنم، کارهای دیگری را دنبال می‌کنم.

به جای تلاش برای موفقیت خودم دارم موفقیت‌های دیگری را دنبال می‌کنم.

فکر می‌کنم تا یک جایی این خوب است اما از یک جایی به بعد دیگر خطرناک می‌شود.

تا آنجایی خوب است که از دیگری یاد بگیری اما از خود غافل نشوی.

حالا سعی می‌کنم خودم زندگی کنم و به تماشای زندگی و کار و موفقیت خودم بنشینم.

نظرات 1 + ارسال نظر
Lily جمعه 18 اسفند 1402 ساعت 06:49

از یک جایی به بعد آدم یاد می‌گیره که زندگی بقیه رو آرمانی کرده و حقیقت در جای دیگری است

درسته. از فریب‌های ذهن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد