فلسطینِ من!

در سکوتِ در غفلت آرمیدگان

آمدند

غارت کردند

کشتند

خاکت را به توبره کشیده

خانه‌ات را از دستت دزدیدند

و تو را واداشتند که با حسرت نگاهشان کنی

که در خانه‌ات آرمیده‌اند

و با تکبر از پشت پنجره‌ی خانه‌ی تو،

نگاهت می‌کنند و می‌گویند:

ما قوم برگزیده‌ایم

پس حق داریم هرکاری بکنیم.


فرزندت را از دستت ربودند

و در قفس‌هایی که لایق خودِ جنایتکارشان است

 حبس کردند،

و تو را به انتظار نگه‌داشتند

تا کی شود دوباره

او را ببینی و در آغوشش کشی.

اما نه

شاید به هنگام آزادی‌اش نه تو او را بشناسی.

نه او تو را.

شاید به هنگام آزادی‌اش تو دیگر نباشی.

چراکه رفته بودی تا برای آزادی‌اش بجنگی.

و تو را از او گرفتند.


فرزندانت را کشتند درحالیکه به تماشا می‌نشستند و می‌خندیدند و لذت می‌بردند.

آن‌ها حتی درندگان جنگل‌ها و صحراها را هم شرمنده ساختند.

چرا که طبیعت هم میان درندگان چنین خوی وحشی و درندگی ندیده.


هر چه کردند و خواستند بکنند کردند و گفتند تو ظالمی

تو

تو که از ظلم و جورشان به ستوه آمدی.

و در مقابلشان ایستادی.

تو که خونت را ریختند.

تو که خانه‌ات را غصب کردند.

تو که خاکت را غصب کردند.


و ننگ بر آنان که سکوت کردند.

ننگ بر آنان که یکی به میخ کوبیدند یکی به نعل

ننگ بر آن‌هایی که از حمایتشان کردند.

ننگ بر سیاهه‌ی لشکرشان از زن و مرد.

ننگ بر راضی به عملشان.

ننگ بر پوشاننده‌ی جنایت‌هایشان.

ننگ بر توجیه کننده‌ی جنایت‌هایشان.


و درود و سلام خدا بر تو که در مقابلشان ایستادی.

درود و سلام خدا بر حامی‌تان.

درود و سلام خدا بر فریاد زنندگان برای‌تان.

درود و سلام خدا بر آنکه به مقاومتت راضی و دل‌شاد شد.

درود و سلام خدا بر آنکه برایتان ایستاد.

درود و سلام خدا بر آن که موجب قدرتتان شد.


که به زودی جهانیان شاهد پایان این دشمن خونخوار خواهند بود.

و به زودی خانه‌ات را پس خواهی گرفت.

و به آرامش و امان خواهی رسید.

و بار دیگر در اول قبله‌گاهشان نماز اقامه خواهیم کرد.


 و قدمی بزرگ برداشته خواهد شد برای نزدیک شدن به ظهور حضرت ولی‌عصر عج.


ان شاءالله