شاید زندگی...

بعد از مدت‌ها امتحان این و آن، به این فکر رسیدم که شاید زندگی اصلا رسیدن به چیزی نباشد شاید فقط مسیر باشد! مثلا حرفه‌ای، کسی، چیزی را انتخاب کنی و وارد مسیرش شوی ولی نخواهی از آن چیزی به‌دست بیاوری بلکه فقط تجربه‌اش کنی، زندگی‌اش کنی. آن را بچشی، ببویی، ببینی، بشنوی. نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر. وقتی آن را داری فقط آن را، داشته باشی. شاید اینطوری نه لذت به‌دست‌ آوردن خاصی را تجربه کنی و نه غم از دست دادن چیزی را. اما شاید درستش همین باشد. شاید اصلا نباید به فکر هیجان‌های آن چنانی بود. شادی‌هایی که آدم را از خود بی خود می‌کنن و غم‌هایی که آدم را از خود بیگانه. نمی‌دانم ولی شاید مدتی اینطوری زندگی کنم. از نمونه‌های دیگر که حاصل ارزشمندی دستم را نگرفته است.

نظرات 2 + ارسال نظر
فاضله جمعه 20 بهمن 1402 ساعت 11:51 http://golneveshteshgh.blogsky.com

چقدر قشنگ بود

متشکرم. امیدوارم درست هم باشه:)

سعید جمعه 20 بهمن 1402 ساعت 07:13 https://anti-efsha.blogsky.com

اگر "وقتی آن را داری فقط آن را، داشته باشی"، به سرعت از آن خسته خواهی شد. به نظرم یه تجدیدنظری در نگرشت بکن.

متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد