از خودم فرار نمی‌کنم:)

وقتی عصبانی‌ام، خودم هستم.

وقتی مهربانم، خودم هستم.

وقتی ناامیدم، خودم هستم.

وقتی شادم، خودم هستم.

وقتی ناراحتم، خودم هستم.

وقتی با انگیزه‌ام، خودم هستم.

وقتی.......ام، خودم هستم.

هر آنچه که در آن جای خالی باشد،

خودم هستم.

تمام آن‌ها "من" هستم.

هربار یکی از آن خودم‌ها را پروار می‌کنم،

بر تمام خودم‌های دیگر غلبه می‌کند.

و من تماما می‌شوم، آن خودم.

ولی همه‌ی آن‌ها خودم هستم.

به حق، به ناحق.

ولی تمام آن‌ها خودم هستم.

و اینکه آن خودم‌ها را به بند کشم و تحت امر خود کنم،

در دستان من است.

یا اگر تماما نیست،

سعی کردن برای اینکه آن خودم‌ها را به بند کشم و تحت امر خود کنم،

در دستان‌من است.

ولی خودِ من تمامِ آن‌هاست.

من از آن‌ها جدا نیستم.

مسئولیت آن خود‌ها با من است.

پی‌آمد عمل آن خود‌ها هم با من است.

حالا

اگر بخواهم راحت‌طلبی کنم باید بگویم؛

من خشمم نیستم،

من ناراحتی‌ام نیستم،

من.......ام نیستم،

چون اینطوری... خب راحت تر است.

ولی من قوی هستم،

دانا و توانا هستم،

قابل هستم،

پس فرار نمی‌کنم.

چون انکار آن خودم‌ها فقط فرار است.


من فرار نمی‌کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد