مهم نیست که در سن پایین ازدواج نکردم و الان خانوادهی خودم را ندارم،
مهم نیست که حداقل از اواسط دبیرستان بیانگیزه و هدف درس خواندم،
مهم نیست که از دوره دانشجوییام لذت نبردم،
مهم نیست که در ورزش بیشتر از دست دادم تا اینکه بهدست آورم،
مهم نیست که چند سال طول کشید تا دوباره به درست خواندن علاقهمند شدم،
مهم نیست که کلی از اوقاتم را به غصه خوردن و ماتم گذراندم،
مهم نیست که کلی از عمرم را به بطالت گذراندم،
مهم این است که هنوز نفس میکشم،
هنوز جوان و سالم هستم،
هنوز قوی هستم،
هنوز میتوانم بجنگم،
مخصوصا با نفسم،
هنوز میتوانم یک زندگی جدید برای خودم بسازم،
یک زندگی که از کوهی از طلا باارزشتر باشد،
یک زندگی که آن را میخواهم و برایش تلاش میکنم،
یک زندگی که دوستش دارم و حاضرم برایش رنج بکشم،
رنج خستگی و بیخوابی،
رنج شکستهای احتمالیِ بعدی،
رنج گرفتن تصمیمهای بزرگ،
رنج فداکاریهای کوچک و بزرگ.
من هنوز زندهام.
اگر پیش از به ثمر رسیدن تلاشهایم پروردگارم مرا به نزد خود برگرداند،
در حال تلاشی عظیم و باشکوه برای یک زندگیِ باارزش بوده،
و اگر به ثمرهی تلاشهایم برسم، لذتی عمیق از زندگی خواهم برد.
لذتی که امیدوارم در هنگامهی تجربه از شکر به درگاه پروردگار،
غافل نشوم،
و او را که همیشه در کنارم بوده به یاد بیاورم،
چرا که، او مرا از یاد نبرد؛
هنگامی که از یادش بردم.
و رهایم نکرد؛
هنگامی که رهایش کردم.
و امیدش را از این بندهی خطاکار قطع نکرد؛
هنگامی که من از او قطع امید کردم.
مهم این است که فرصت دارم از بقیه عمرم بهره ببرم.
واقعا خدا رو شکر هنوز جوونیم
بله واقعا خداروشکر.
درود.
چقدر این حرفهاتون،حرف دل منم هست....
دروووود فراوان.