شیرینی صلح

خسته و کوفته از کسب روزی

و کمک به خلقی برگشتم

به هنگام خستگی جا می‌زنم

اما این‌بار نه

این بار ایستادم و به ندای قلبم گوش دادم

که می‌خواست مقاومت کنم

آن را عملی کردم

و حالا از خودم راضی ام

شبیه به شیرینی پیروزی در جنگ است

جنگی که درون قلبم بود

 و دنیای درونم را آشفته کرده بود

حالا در صلح بود

از شیرینی آرامش و صلح چشیدم

باز هم می‌خواهم

فردا نیز جنگی خواهد بود

در میدان نبردِ دیوانه‌‌ی درون قلبم

فردا نیز مرا پیروز بگردان

ای خالق و صاحب من...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد